همسر شهید احمدیروشن میگوید: یکبار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایشات آیتالله خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم.
به گزارش تسنیم ، شاید آن روزی که پنچری مینیبوس پدر را میگرفت و یا روزهای جمعه به نظافت ماشین میپرداخت، کسی باور نمیکرد که روزی این نوجوان همدانی، نقش ارزندهای در صنعت هستهای کشور ایفا کند و یک ملت او را با نام "مصطفای شهید" بشناسند.
نزدیک به یکسال از 21 دیماه و شهادت مصطفی احمدیروشن میگذرد؛ گرچه همچنان به علت مسائل امنیتی ابعاد ناشناختهای از این دانشمند جوان کشورمان بازگو نشده است ولی همان بخش کوچک از فعالیتهای منتشر شده آقا مصطفی، حکایت "تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل" است.
عصر یک روز زمستانی و درست در زمانی که خانواده احمدیروشن در تدارک مراسم سالگرد این دانشمند هستهای کشورمان بودند، با فاطمه کاشانی همسر مصطفی در منزل شخصی شهید احمدیروشن به گفتوگو نشستیم.
متن کامل این گفتوگو بدین شرح است:
* تسنیم: کمی از سختیهای کار شهید احمدی روشن در سایت نطنز و برنامه هستهای کشورمان بگوئید.
- همسر شهید: تعلیق غنی سازی، مصادف شد با ازدواج ما. از همان ابتدا ایشان وارد سایت نطنز شدند. آن موقع برای از سرگیری برنامه هستهای کشورمان، آقا مصطفی مجبور به ماندن دائم بر سر دستگاهها بودند. 12 یا 13 روز به هیچ عنوان نمیتوانستند منزل بیایند. 12 روز نطنز بود و یک روز تهران میآمد و باز 12 روز برمیگشت. این سیکل چندین ماه طول کشید چون باید تعلیق برداشته میشد و دستگاهها به نتیجه میرسید. تا فروردین 85 که رئیس جمهور موفقیت ما را اعلام کرد، این شیفتها ادامه داشت.
بعد از آن پای دستگاهها میماند. شیفتها به هفتهای تبدیل شد. مدت طولانی به همین منوال بود. بعد که پستشان بالاتر رفت و مجبور بودند تهران هم باشند، ابتدای هفته نطنز میرفت و سهشنبه منزل میآمد و 2 روز باقیمانده را در تهران بودند ولی دیر وقت منزل میآمدند.
این فشار کاری برای ایشان خیلی سخت بود؛ آقا مصطفی را که میدیدی، همیشه چشمانش خسته بود و قرمز، ولی هیچ وقت عصبانی و اخمو نبود و با آن خستگی وقتی 12 شب میرسید خانه، میخندید. مشکلات را که اصلاً وارد منزل نمیکردند، حتی موفقیتهایشان را هم خیلی سخت بروز میدادند.
آقا مصطفی این خستگیها را برای هدفی بالاتر تحمل کردند. مسیر تهران نطنز را اگر انسان هفتهای یکبار تردد کند، خیلی خسته کننده خواهد بود. آقا مصطفی هفتهای دو یا سه بار این مسیر را میرفت و برمیگشت. تمام اینها سختی داره.
روزه گرفتن در سایت نطنز خیلی سخت بود؛ هوا آنقدر گرم میشد که لبها ترک برمیداشت و خون میآمد؛ اگر در زمین سایت میایستادی، به قول مصطفی کله آدم زیر آفتاب جوش میآورد. همه اینها نشان دهنده سختیهای ایشان بود ولی هیچ وقت از سختیها نمیگفتند؛ این چیزها را که میگویم، خیلی کوتاه اشاره میکردند.
این وضعیت برای خانواده هم سخت بود. من گلایه میکردم ولی مصطفی با وجهه خندانش سختترین مشکلات را آسان میکرد و من تحمل میکردم، اما هیچ وقت مانع ایشان برای انجام وظیفهشان نشدم.
* تسنیم: شهید احمدیروشن در دوران دانشجویی روی موشک کار میکرد. آیا اینها را در دانشگاه بروز میداد یا نه؟
- همسر شهید: نه اصلاً، البته من در آن دوران اطلاع پیدا کرده بودم. به هر حال ایشان در جشنواره سلمان فارسی سپاه مقام دوم را آوردند ولی اینکه بگویند امروز فلان کار را کردم، نه؛ اینطور نبودند.
* تسنیم: شما گاهاً بابت فعالیتهای مدام شهید احمدیروشن، گلایه داشتید؛ آقا مصطفی هم میگفتند که این کار را تمام کنند، از سازمان بیرون میآیند؛ چگونه ایشان توانستند شما را قانع کنند و فعالیتهای هستهای را ادامه دهند؟
- همسرشهید: من میدانستم که کارهای سایت هیچ وقت تمامی نداشت؛ این چند سال آخر نمودار کاری ایشان صعودی بود. برخی مواقع آقا مصطفی را 3 هفته میشد که پیدا نمیکردیم؛ شاید یک روز جمعه و کوتاه میتوانستیم ببینیمش.
وقتی شکایت و گلایه میکردم، میگفت این کار را انجام بدهم، بیرون میآیم. دروغ هم نمیگفتند، آن کار را انجام میدادند، کاری دیگری بهشان پیشنهاد میشد و این سیستم ادامه داشت ولی وقتی دل نگرانی آقا را برای سایت میگفتند، برای بنده هم این دلنگرانی آقا مهم بود.
وقتی میگفتند کارهایی که کردم را باید به سرانجام برسانم، قانع میشدم و یا اینکه یکبار پیش آیتالله خوشوقت رفته بودند و از آیتالله خوشوقت پرسیده بودند که "ظهور چقدر نزدیک است"؛ آقای خوشوقت فرموده بودند "این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار میکنید".
یکبار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایشات آقای خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم چون احساس میکردم اگر بخواهم جلویش را بگیرم، گویی که جلوی امام زمان (ع) ایستادم. نمیگویم این حرف قطعی است اما به نظرم مملکت باید اصلاح بشود تا مصلح بیاید.
* تسنیم: رهبری در روزی که تشریف آوردند برای عرض تسلیت، فرمودند که فعالیت ما برای عقب ماندن علمی نیست، ما میخواهیم اسلام را سربلند کنیم؛ آقا مصطفی در این زمینه چه نقشی ایفا کرد؟
- همسر شهید: فکر میکنم واژه شهدای علمی مبین این امر است. اینها کاری کردند که به سرافرازی برسیم؛ این سرافرازی به قدری برای دشمن سخت بود که بیایند جوانان ما را ترور کنند. این نشاندهنده ارزش آنهاست. کار اینها به قدری مهم بوده که دشمن اینها را ترور میکند؛ جوانانی که لقب دانشمند برازندهشان است؛ اینها کاری کردند که صدها دانشمند نتوانستند بکنند.
* خاطرهای از دوران تعلیق از شهید احمدیروشن دارید؟
- همسر شهید: آقا مصطفی با این که چیزی را بروز نمیدادند ولی کاملاً یادم هست در دوران تعلیق غنیسازی، حالت بطالت داشتند و خیلی غمگین بودند؛ شاید در طول این 7 سال فعالیت در سایت، تنها آن موقع ناراحتی را در چهره ایشان احساس کردم. چند بار گفتند که اگر کار درست نشود، از سازمان بیرون میآیم.
* تسنیم: در دوان تعلیق، به علت ممانعت از فعالیت دانشمندان هستهای، علم بسیاری از اساتید جنبه علمی پیدا نمیکرد؛ علاوه بر این استعداد افرادی همچون مصطفی احمدیروشن شکوفا نمیشد؛ به نظر شما تعلیق چقدر ضرر داشت؟
- همسر شهید: تعلیق هر زمانی که صورت بگیرد، ضرر دارد. الان هم اگر تعلیق را بپذیریم، ضرر دارد چراکه با تعلیق، مملکت را 2 دستی تحویل غرب دادیم. غربیها هیچ گاه حسن نیت خودشان را ثابت نکردهاند. اگر قرار بر تعلیق باشد، آنها نه تنها تحریمها را برنمیدارند، بلکه همین فناوری را از ما میگیرند. ما برای عدم تعلیق هم هزینه علمی و هم جانی کردهایم.